طبق گزارش اخیر، در حدود ۵۰ روز از مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده میگذرد. این گفتوگوها به عنوان یک تغییر مسیر مهم در معادلات پیچیده بازارها تلقی میشوند. با این حال، تضادهای سیاسی و وجود سناریوهای مختلف، فعالان بازار را در یک حالت انتظار قرار داده است. رفتار بازار نشاندهنده این است که آنها […]
طبق گزارش اخیر، در حدود ۵۰ روز از مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده میگذرد. این گفتوگوها به عنوان یک تغییر مسیر مهم در معادلات پیچیده بازارها تلقی میشوند. با این حال، تضادهای سیاسی و وجود سناریوهای مختلف، فعالان بازار را در یک حالت انتظار قرار داده است. رفتار بازار نشاندهنده این است که آنها امیدوار به تقویت گزینههایی با قطعیت بیشتر هستند. معاملات در بازارهای مختلف در شرایطی انجام میشود که طی این مدت، بورس تهران برخلاف بازارهای ارز، سکه و طلا توانسته است بازدهی مناسبی را به ثبت برساند؛ اما داد و ستدهای سهام همچنان در وضعیتی مبهم و پیچیده در حال پیشرفت است. بورس توانسته است رشد ۱۰ درصدی را تجربه کند، در حالی که در همان مدت، دلار آزاد با ۱۴ درصد، سکه امامی ۲۱ درصد و طلای ۱۸ عیار ۱۵ درصد از اوج خود عقبنشینی داشتهاند. این مسئله موجب شده سرمایهگذاران به سمت احتیاط بیشتر سوق پیدا کنند. بسیاری از تحلیلگران بر اثربخشی مذاکرات بر این ارقام تأکید کرده و ریسکهای سیاسی و اقتصادی را از برجستهترین عوامل تغییر مسیر بازارها میدانند.
سرمایهگذاران تحت تأثیر بیثباتیهای کنونی از سرمایهگذاری در برخی بازارها مانند ارز و طلا چشمپوشی کردهاند. با این وجود، این رویکرد باعث شکنندگی در بازار سرمایه شده است. گفتوگوها با کارشناسان اقتصادی نشان میدهد وضعیت بورس تهران به گونهای شکننده است که ممکن است هر لحظه با بنبست مواجه شود.
مطالعات آماری نشان میدهد که از میانه اردیبهشتماه سرعت رشد بورس کاهش یافته و بازار سهام حتی با خروج سرمایه حقیقی نیز دست و پنجه نرم میکند. این وضعیت پس از تعویق ۸ روزه دور چهارم مذاکرات ایران و ایالات متحده رخ داد و همچنان ادامه دارد. رفتار بورسبازان در ۵۰ روز گذشته نشان میدهد که هرگاه امیدواریها به مذاکرات کاهش یافته، تغییر استراتژی سهامداران به سرعت ثبت شده است.
عملکرد شاخصها نیز این امر را منعکس میکند. در فروردینماه، اصلیترین شاخص بورس با بازدهی ۱۳.۶ درصدی پیشتاز بود، اما در اردیبهشت تنها به بازدهی یک درصدی قناعت کرده است. این موضوع نشاندهنده تعدیل انتظارات از روند مذاکرات هستهای کشور میباشد.
در حقیقت، فروکش ریسکهای نظامی از ۲۳ فروردین به همان سرعتی که جریان نقدینگی را به بورس سوق داد، افزایش تنشها در مذاکرات نیز باعث احتیاط و خروج سرمایه شد. در همین حال، بنگاههای بورسی با ورود به اردیبهشت با خاموشی گسترده برق صنایع مواجه شدند. مباحث مربوط به ناترازی انرژی، به ویژه قطع برق در شرکتهای سیمانی و فولادی، تأثیر منفی جدی بر عملکرد مالی و تولیدی این صنایع داشته است؛ امری که واکنش بازار سرمایه را به همراه داشت.
البته ناترازی انرژی همچنان به عنوان یک چالش مهم مطرح است و ممکن است در آینده نزدیک برای بسیاری از شرکتهای بزرگ در بخش فولاد و سیمان مشکلاتی ایجاد کند. با قطعی برق، این شرکتها با محدودیتهای شدید تولید و فروش مواجه میشوند. نتیجه این امر افزایش هزینههای سربار و کاهش حاشیه سود است که به طور طبیعی بر سودآوری این شرکتها تأثیر منفی دارد؛ ریسکی جدی که به عنوان یک متغیر منفی در اردیبهشت باعث افزایش نوسانات بازار سهام شد.
با بررسی دقیقتر در عمق معاملات بورس تهران، مشخص میشود که این دو عامل چگونه روند جذب و خروج سرمایه را تحت تأثیر قرار دادهاند. بازار سهام پس از رشد امیدوارکننده در فروردینماه ۱۴۰۴ که با ورود ۱۴ میلیارد تومان پول حقیقی همراه بود، در دومین ماه سال با خروج حدود ۷ میلیارد تومان سرمایه حقیقی مواجه شد. رشد ماه اول سال به دلیل خوشبینی به مذاکرات بود و در ادامه عدم حصول توافقی قطعی در کوتاهمدت، منجر به کاهش سرعت رشد بورس گردید.
به گفته کارشناسان، بازار سهام در هفتههای آینده کامل تحت تأثیر مساله مذاکرات و روند آن قرار خواهد داشت. هر خبر مثبتی از این عرصه میتواند تقاضا را در بازار افزایش داد و شاخصهای سهام را به جلو ببرد. اگر روند طولانی و ادامهدار مذاکرات ادامه یابد، ممکن است بازار نیز به نوسانات محدود ادامه دهد؛ در حالیکه اخبار منفی از فضای دیپلماتیک ممکن است منجر به افزایش عرضه شود.
در هفته گذشته، گزارشهایی از رسانههای آمریکایی در مورد توافق احتمالی بین ایران و آمریکا منتشر شد که نشاندهنده پایان دوره عدمقطعیت بازارها است. اگرچه وزیر امور خارجه ایران موضع قطعی نگرفته است، نزدیک شدن مذاکرات ایران و آمریکا به زمانبندی دو ماهه ادعایی از سوی ترامپ و نشست آتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دلایل این پیشبینیها در مورد توافق بین تهران و واشنگتن به شمار میآید. عدمقطعیتهای کنونی، اما، این سناریو را مبهم میکند.
در اردیبهشت، شاخص کل با ازدستدادن برخی محلهای مهم، تلاطم بیشتری داشته است. با این حال، روز ابتدایی هفته با تقاضای مثبت شروع شد، اما نشانهای از تزریق سرمایه حقیقی در معاملات وجود نداشت. این امر تصویری ناپایدار از آینده بازارها ارائه داده، در حالی که توافق احتمالی قریبالوقوع میتواند در تعیین سرنوشت معاملات تأثیرگذار باشد.
سوال اساسی این است که چرا بازار سرمایه به ریسکهای خارجه با واکنش افراطی دست و پنجه نرم میکند؟ این رفتار از منظر تئوریهای مالی رفتاری بررسی میشود که مهمترین آنها تأثیر انتظارات است. در چنین شرایطی، فعالان صرفاً بر اساس پیشبینیها اقدام به خرید میکنند بدون بررسی واقعیتها.
در وضعیت کنونی، خوشبینی یا بدبینی نسبت به آینده مذاکرات به شدت بازار را متحول کرده و حتی پیش از مشخص شدن نتایج، معاملاتی پرتحرک را به وجود آورده است. همچنین، اخبار و شایعات نقش کلیدی در این وضعیت ایفا میکنند. در هفتههای اخیر، اخبار متناقض و شایعات غیررسمی در مورد پیشرفت یا توقف مذاکرات موجب شده تا سرمایهگذاران، بدون تحلیل محکمی، اقدام به خرید یا فروش کنند. این رفتارها، نوسانات بازار را افزایش داده و بر اهمیت شفافیت اطلاعاتی تاکید میکند.
رفتار جمعیتگرا یکی دیگر از مفاهیم مهم در وضعیت فعلی بازار سهام ایران است که به وضوح دیده میشود. در روزهایی که شاخص بورس حتی اندکی رشد میکند، بسیاری از معاملهگران، به ویژه افراد خرد، بدون بررسی اقدام به خرید میکنند. و برعکس، کاهش کوچک شاخص یا انتشار خبر منفی، باعث موج فروش هیجانی میشود. این رفتار نقش سیستماتیک در افزایش ریسکها و نوسانات بازار دارد.
نمونههای اخیر این نوع واکنشها در هفته گذشته، با موضوعاتی چون واگذاری خودروسازها مشاهده شد. حتی نمادهای اساسی نیز از این انتظارات بیجا تاثیر پذیرفتند. بازدهی هفتگی بورس حتی به یک درصد هم نرسید و ورود پول چشمگیری را در مقیاس هفتگی شاهد نبودهایم.
در کل، بازار سهام در حال حاضر به جای پیروی از متغیرهای بنیادی یا تحلیلهای دقیق، تحت تأثیر جو روانی و هیجانی قرار دارد. بررسی دقیق مفاهیم مالی رفتاری میتواند به معاملهگران و تحلیلگران کمک کند تا با درکی عمیقتر از مکانیزمهای بازار، استراتژیهای منطقیتری برای سرمایهگذاری انتخاب کنند. در چنین شرایطی، رعایت اصول مدیریت ریسک و اجتناب از رفتارهای هیجانی مهمترین توصیه برای فعالان بازار است.
براساس رفتار شاخصهای سهامی، کارشناسان معتقدند سرمایهگذاران به دنبال نشانهای مثبت از متغیرهای سیاسی هستند تا سرمایههای خود را در بازار سهام نگه دارند. با توجه به این که تحرکات جدی از بازارهای موازی مشاهده نمیشود، بورس در وضعیت خوبی قرار دارد. دلار که در روز پایانی معاملات هفته گذشته در قیمت ۸۲ هزار و ۹۵۰ تومان بسته شده بود، در روز شنبه نیز در همین محدوده آغاز شد. ارز ملی در ادامه معاملات تا سطح ۸۲ هزار و ۶۰۰ تومان کاهش یافت و سپس با کاهش تقاضا به میانههای این محدوده بازگشت. نوسانات کم اسکناس آمریکایی نشان میدهد که این ارز به نتایج مذاکرات سیاسی معطوف است و فعلاً فاقد توان کافی برای تغییرات بزرگ قیمت میباشد.
برخی تحلیلگران اقتصادی عدم معرفی وزیر جدید اقتصاد را نیز به این ابهامات مرتبط میدانند. اگرچه سخنگوی دولت گفته که قصد ندارد با عجله وزیر اقتصاد را معرفی کند چون در این وزارتخانه هیچگونه نقصی وجود ندارد، این اظهارات در حالی مطرح میشود که از ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ که وزیر قبلی توسط مجلس برکنار شد، هنوز جایگزینی مشخص نشده است؛ آن هم در وضعیتی که اقتصاد ایران با چالشهایی همچون تورم بالا و کسری بودجه مواجه است و نبود یک رهبر فعال در یکی از اصلیترین وزارتخانهها موجب ابهام در سیاستگذاریهای اقتصادی شده و فعالان بازار را سرگردان کرده است.
در اردیبهشت ماه، سخنگوی دولت و برخی مقامها بارها از «نهایی شدن انتخاب وزیر اقتصاد» یا «معرفی نزدیک به وقوع وزیر جدید» سخن گفتند، اما هیچکدام از این وعدهها به اجرا در نیامده است. تحلیلگران اقتصادی معتقدند تا زمانی که وزیر جدید اقتصاد مسئولیت نداشته باشد، مسائل مالی همچنان در بلاتکلیفی خواهد ماند. به نظر میرسد دولت برای معرفی وزیر جدید منتظر نتایج مذاکرات هستهای است تا بر اساس شکلگیری انتظارات تورمی جدید اقدام کند. با اثرگذاری شدید بازار ارز از این مذاکرات و تأثیر مستقیم نرخ دلار بر سودآوری شرکتهای صادراتمحور بورسی، پیشبینی میشود که بازار سهام در روزهای آینده به شدت به اخبار مذاکرات حساس باشد.
دیدگاهتان را بنویسید