بر اساس گزارشی، سکونتگاههای غیررسمی تجسم عینی فقر و نابرابری در جوامع محسوب میشوند؛ این مناطق به دلیل فقدان اسناد مالکیت رسمی برای زمینها و منازل، به عنوان غیررسمی شناخته میشوند. چالش اصلی برای ساکنان این مناطق تنها عدم دسترسی به اسناد مالکیت نیست؛ بلکه به تأیید نرسیدن و عدم رسمیت آنها در جامعه، معضل […]
بر اساس گزارشی، سکونتگاههای غیررسمی تجسم عینی فقر و نابرابری در جوامع محسوب میشوند؛ این مناطق به دلیل فقدان اسناد مالکیت رسمی برای زمینها و منازل، به عنوان غیررسمی شناخته میشوند. چالش اصلی برای ساکنان این مناطق تنها عدم دسترسی به اسناد مالکیت نیست؛ بلکه به تأیید نرسیدن و عدم رسمیت آنها در جامعه، معضل اصلی این نواحی به شمار میرود. بر اساس آمارهای اخیر، حداقل یک میلیون و ۸۰۰ هزار خانوار در سکونتگاههای غیررسمی کشور زندگی میکنند و از شرایط زندگی مطلوب برخوردار نیستند.
این مناطق نه تنها برای ساکنان مشکلاتی به همراه دارند، بلکه از منظر مدیریت شهری نیز به عنوان یک چالش بزرگ شناخته میشوند؛ بنابراین بهبود و ساماندهی این سکونتگاهها در زمره مسئولیتهای دولت و شهرداریها قرار گرفته است. در گذشته، سیاستگذاران تمایل داشتند تا این مناطق را تخریب کنند؛ اما با مشخص شدن پیامدهای منفی این روش، بهسازی و توانمندسازی به عنوان رویکرد جدید مطرح شد. تجربههای گذشته نشان داده است که تلاش برای حذف این مناطق با تخریب به شکست منجر شده و نیاز به سیاستهای متفاوتی دارد.
برای ارتقاء و توانمندسازی این مناطق، نیاز به سه پیشنیاز اساسی وجود دارد: تقویت اقتصاد ساکنان، ایجاد شغلهای پایدار و اجتناب از تحمیل الگوهای شهرسازی رسمی به جامعه بومی. همچنین مطالبات ساکنان این مناطق میتواند به هفت مولفه تقسیم شود: تامین زیرساختهای اساسی نظیر آب، برق و گاز، رسمیت بخشیدن به مالکیت، بهبود کیفیت زندگی، ادغام در بافت شهر، کاهش فقر، تعدیل هزینههای رسمی شدن و حل معضلات شغلی با توجه به روابط اجتماعی و شغلی مستقر.
دانشجوی برجسته شهرسازی دانشگاه کردستان، در نشست بررسی چالشهای اجتماعی برنامهریزی برای سکونتگاههای غیررسمی، به موانع و چالشها در مسیر بهسازی این سکونتگاهها پرداخت. او تأکید کرد که هرگونه برنامهریزی برای این مناطق باید بر پایه شناخت دقیق از مشکلات و تضادهای موجود صورت گیرد تا بتوان از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری کرد.
این استاد در نشست بررسی «چالشهای اجتماعی سیاستگذاری در سکونتگاههای غیررسمی» که توسط پژوهشکده سوانح طبیعی برگزار شد، به بررسی تناقضهای مربوط به بهسازی و توانمندسازی این مناطق پرداخت. او گفت: به رسمیت شناختن ساکنان این مناطق اولین گام در حل چالشهای آنهاست. همچنین، به تضادهایی مانند افزایش هزینههای اسکان ناشی از بهسازی، هزینههای رسمی شدن و ماندن، و حذف گروههای اجتماعی اشاره کرد و افزود که سیاستگذاران باید این تضادها را در نظر بگیرند و راهکارهای مناسبی ارائه دهند.
او با اشاره به تجربهای از کتاب «فاولا» نوشته جانیس پرلمن که به زندگی در سکونتگاههای حاشیهای در برزیل پرداخته است، گفت: دغدغه اصلی ساکنان این مناطق، به رسمیت شناخته شدن است. همچنین به پنج محور اصلی برای بهسازی اشاره کرد: بهبود زیرساختها، ارتقای کیفیت زندگی، رسمیتبخشی به مالکیت، ادغام در ساختار شهری و کاهش فقر.
وی هشدار داد که بهسازی این مناطق میتواند چالشهای جدیدی ایجاد کند. او اشاره کرد که ممکن است بهسازی باعث افزایش مهاجرت به این مناطق شود و ارزش زمین و مسکن را بالا ببرد که این امر ممکن است دسترسی ساکنان به مسکن ارزان را از بین ببرد. همچنین، او خطر اعیانسازی و تحمیل رویههای بوروکراتیک را از دیگر تضادها میداند که میتواند باعث گسست اجتماعی و کاهش سرمایه اجتماعی شود.
او همچنین به دوگانگیهایی در سیاستگذاری و عمل اشاره کرد. به نظر میآید هرچه به سمت رسمیسازی حرکت میشود، از انعطافپذیری کاسته میشود و مشکلاتی مانند همخوانی نداشتن الزامات شهری با واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی نیز وجود دارند.
این استاد دانشگاه پیشنهاد کرد که برای رفع مشکلات در مسیر بهسازی و توانمندسازی، برنامهریزی مشارکتی واقعی با تفویض برخی اختیارات به جوامع محلی و رویکرد تدریجی برای بهبود گام به گام باید در نظر گرفته شود. توانمندسازی اقتصادی با ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و حفظ ویژگیهای بومی و اجتماعی نیز از دیگر راهکارهای پیشنهادی اوست که به جلوگیری از تحمیل الگوهای شهری رسمی کمک میکند.
دیدگاهتان را بنویسید