به گزارش منابع خبری، بازار سرمایه در روز شنبه با کاهش ارزش روبرو شد و این پرسش به ذهن میرسد که چرا در چنین شرایطی، اکثر نمادها بدون توجه به وضعیت بنیادی خود به صورت همزمان کاهش مییابند. حتی شرکتهایی که در ماه اردیبهشت عملکرد درخشانی داشتند یا آنهایی که انتظار رشد در فصل مجامع […]
به گزارش منابع خبری، بازار سرمایه در روز شنبه با کاهش ارزش روبرو شد و این پرسش به ذهن میرسد که چرا در چنین شرایطی، اکثر نمادها بدون توجه به وضعیت بنیادی خود به صورت همزمان کاهش مییابند. حتی شرکتهایی که در ماه اردیبهشت عملکرد درخشانی داشتند یا آنهایی که انتظار رشد در فصل مجامع دارند، از موج فروش در امان نماندند. گویی این بازار بر اساس تحلیلهای منطقی حرکت نمیکند، بلکه به ترس و هیجان جمعی وابسته است؛ شرایطی که در دنیای مالی به عنوان «رفتار گلهای» شناخته میشود.
رفتار گلهای زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران با تکیه بر تحریکات جمعی تصمیمگیری میکنند به جای اینکه تحلیلهای خود را دنبال نمایند. در چنین شرایطی، یک خبر منفی یا فضای مبهم میتواند کافی باشد تا موجی از فروش به وجود آید؛ موجی که فرقی بین صنایع یا وضعیت سودآوری شرکتها قائل نمیشود و حتی به شرایط جهانی یا نرخ ارز توجهی ندارد. تنها عامل مهم در این حالت، «ترس از این که دیر فروش کنیم» است؛ همان ترسی که در دوران رونق بازار به عنوان «ترس از جا ماندن از رشد» شناخته میشود و افراد را به خریدهای بدون تحلیل وادار میکند. در روزهای اخیر، در حالی که تقویم نگرانیهای دیگری را نشان میداد، بازار سرمایه به سمت پایین حرکت کرد.
با نزدیک شدن به فصل مجامع، بسیاری از شرکتها تا پایان تیرماه مجامع خود را برگزار میکنند. با توجه به سودهای قابل توجه سال گذشته، انتظارات بر این بود که بازار واکنش مثبتتری نشان دهد، اما واقعیت متفاوت از این انتظار بوده است. کاهش ارزش معاملات در هفتههای اخیر نشان میدهد که بخش زیادی از سرمایهگذاران تصمیم گرفتهاند در حاشیه بمانند. ابهامات در مذاکرات هستهای، شایعات درباره ترکیب تیم اقتصادی دولت بعدی، اعلام نرخ تورم ۳۹ درصدی اردیبهشتماه و نگرانی از نرخ بهره بالا همگی باعث شدهاند تا سرمایهگذاران به تحلیلهای عمیق توجه کمتری داشته باشند و به احتیاط روی آورند. این عوامل موجب شدهاند تاثیر تحلیل بنیادی شرکتها کاهش یابد و هیجان جمعی جای آن را بگیرد.
پدیده رفتار گلهای در بازار سرمایه ایران موضوع جدیدی نیست. در سالهای گذشته شاهد بودهایم که بازار بدون تغییر جدی در فاکتورهای اقتصادی و تنها بر اساس شایعات یا فضای رسانهای دچار نوسانات شدید میشود. در بازاری که بخش اعظمی از سهامداران آن را افراد حقیقی تشکیل میدهند، حافظه جمعی بر رفتارها تاثیر بسزایی دارد. خاطرات تلخ از سقوطهای شدید سال ۱۳۹۹ برای بسیاری هنوز جلوهگر است و همین عامل باعث شده که سهامداران به هر نشانه منفی واکنشهای قوی نشان دهند. در سوی دیگر، بازیگران حرفهای و نهادهای مالی بزرگ که میتوانند نقش تعدیلکنندهای بر بازار داشته باشند، سهم عمدهای ندارند. جذابیت نرخهای سود در صندوقهای درآمد ثابت و سپردههای بانکی نیز سهمی از سرمایهها را از بازار سهام بیرون کشیده است.
در شرایطی که بازدهی بدون ریسک به سادگی قابل دسترسی است و ریسکهای سیاسی و اقتصادی بسیاری بازار سهام را تهدید میکند، طبیعی است که سهامداران حقیقی ریسک نکنند. حتی اگر گزارشهای عملکردی خیرهکننده منتشر شوند یا خبرهای مثبتی از تقسیم سود در راه باشند، تا زمانی که ترس بر بازار حاکم باشد، تصمیمات منطقی جایی نخواهند داشت. این وضعیت تأثیرات فراتر از چند روز افت بازار دارد و رفتار گلهای بهطور محسوسی اعتماد عمومی را به بازار سرمایه کاهش میدهد. وقتی سهامداران احساس کنند که تحلیل و شناخت صنایع بیاثر است و بازار بدون منطق حرکت میکند، تمایل دارند از آن خارج شوند یا منفعلانه رفتار کنند. این بیاعتمادی بهمرور بازار را از سرمایهگذاریهای بلندمدت تهی میکند و آن را به میدان بازی نوسانگیران و سیگنالفروشان تبدیل میکند. لازمه بازگشت بازار سرمایه ایران به جایگاه واقعی خود بهعنوان منبع تامین مالی بنگاههای تولیدی، شکستن این چرخه معیوب است. نقش رسانهها، تحلیلگران مستقل، نهادهای حرفهای و سیاستگذاران اقتصادی در این روند حیاتی است.
منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاهتان را بنویسید